فریاد زدم
گریستم
از عمق جان از فرط خستگی و درد
اما
رفتنم آرزوی دیرینه اش بود
گاه باید رفت
تنها
باید مُرد
آری تنها مرگ، پایان خوش رنج است
و من به این پایان نزدیکم...
فریاد زدم
گریستم
از عمق جان از فرط خستگی و درد
اما
رفتنم آرزوی دیرینه اش بود
گاه باید رفت
تنها
باید مُرد
آری تنها مرگ، پایان خوش رنج است
و من به این پایان نزدیکم...